کتاب حُسن در آئینه ادب از بوالفضول الشعراء
حدیث سنّ تو از یادهــــــــــا فراموش است
کتاب حسن تو را سال نشر، مخدوش است!
□
مداد دور لب و خطّ چشم ناکافی است
کتاب حسن شما را علاج، صحافی است!
□
در نمایشگاه دنیا غرفه غرفه گشته ام
هر کتابی رونوشتی از کتاب حسن اوست
□
ناشر خلقت کتاب حسن او را چاپ کرد
این عجب، تیراژ آن محدود و در یک نسخه بود!
□
ز بسکه خط به لب و چشم می کشی ای دوست
کتاب حسن تو السّاعه نسخـــه ای خطّی است!